او هم رفت
دوشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۳ ق.ظ
10 روز گذشت. هروقت بهش فکر میکنم یه جوری توی ذهنم میاد که انگار هنوز باورم نشده.
میگن به هرچی فکرکنی همون اتفاق میفته، برای من فقط در مورد اتفاقات بد اینجوریه. بعد مامان همیشه ترس از دست دادنشو داشتم حالا هم اتفاق افتاد.
برادرم، پشت گرمیم، رفت.
خیلی وقتا مینوشتم که اون بخونه، میومدم سر میزدم ببینم برام نظر گذاشته یا نه. اما حالا ...
چرا رفتی، چرا، من بی قرارم به سر سودای آغوش تو دارم
+ حسین، نویسنده وبلاگ گاهگدار بود.
- ۹۳/۱۲/۰۴