شاید تو نادرستی
برای مطلب "یه حس بد" یه دوستی نظر گذاشته بود "شاید تو نادرستی"
از وقتی اینو دیدم خیلی ذهنم مشغول شد
حالا تو جواب به اون دوستم باید بگم، آره من هم نادرستم. نادرستی من اونجاست که نمیتونم توی واقعیت زندگی کنم. گاهی وقتها فکر میکنم انتظارم از زندگی و آدمهای دور و برم خیلی ایده آل نگرانه ست. اما هرکاری میکنم نمیتونم از توی رویاهام بیرون بیام.
شاید واقعا توی واقعیت این دنیا، همه آدمها وقتی به هم نیاز دارن به فکر نزدیک شدن به هم میفتن. حالا هر نیازی، نیاز به هم صحبتی، نیاز مالی یا هر چیز دیگه ای.
توی دنیای من، آدمها دلشون برای هم تنگ میشه، اگه نیازی هست، نیاز به خود اون آدمه نه نیازی که نفعی به من برسونه. نمیدونم میتونم منظورمو بگم یا نه.
افکار پیچیده ای دارم. نمیتونم بهشون سر و سامان بدم.
واقعا شاید "من نادرستم"
+ دوست عزیز "ناشناس" اگر تو یه پست جدا جوابتونو دادم برای اهمیت موضوع برایم بود و اینکه ذهنم بسیار درگیر این موضوع است.
- ۹۳/۰۷/۱۷